Twelve p2

Lily Lily Lily · 1402/05/02 12:39 · خواندن 1 دقیقه

همش برمیگرده به اون روز ۲۱ جولای سال ۲۰۱۹

وقتی میاداشت برای تور اروپا آماده می‌شد

 

 

خبری از مایا نبود .

میا کم کم داشت نگران می‌شد

پس تصمیم گرفت وسایل مایا هم جمع کند .

وقتی وارد اتاق مایا شد ، دید نامه ای روی میز مایا هست .

نتوانست جلوی خودش رو بگیره و شروع به خواندن نامه کرد .

دید میا یک قرار داد تک نفره با یک کمپانی در آمریکا بسته است .

میا نمی توانست باور کنه . در حالی که داشت به صورت وحشتناکی گریه می‌کرد

با خودش گفت که مایا چرا به من و دوستی‌مون خیانت کرده ؟


 


 

در همین حال مایا وارد اتاق شد و از دیدن میا توی اتاقش عصبانی شد


 

و آن دو با هم شروع به جا و بحث کردند و مایا در حالت عصبانی گفت

دوستی ما تمومش و میا ناراحت شد و گفت که تو حالت خوب نیست و


 

من میرم . مایا گفت نرو و

دوباره جز و بحث کردند و مایا عصبانی شد و  یک تفنگ کوچیک از جیبش

در آورد و به میا شلیک کرد

مایا گفت نه و باورش نمی‌شود چه کار کرده

 

 

 

 

 

این داستان ادامه دارد …