Twelve P10

Lily Lily Lily · 1402/05/18 20:55 · خواندن 2 دقیقه

سلام 

پارت ده twelve :

برو ادامه 

 

 

 

 

مایا توی اتاقش بود و داشت لباس انتخاب میکرد ، گوشیش زنگ خورد 

دوباره یک تماس از میا بود . 

ایندفعه با اعتماد به نفس جواب داد و گفت : الو …؟ 

یک خانم جدی از پشت خط گفت خ خ .. خ ا ا ا …  

بهد مایا دید که آنتن نمیدهد و تماس قطع شد .

برایش عجیب بود ولی ولش کرد .

دوباره رفت تا ببینه چه لباسی انتخاب کنه  

….

کم کم خسته شده بود و دید که نودل اش دارد آماده می‌شود 

و شروع کرد به خوردن .

بعد رفت تا بخوابد .

 

 

...

 

صبح ساعت ۵ بود که دوباره تلفنش زنگ خورد و دید تماس از میا است.

جواب داد ولی ایندفعه صدای آن خانم کاملا مشخص بود …:

 _ سلام خانم کیم ؟

_ بله خودم هستم 

- شما دوست خانم میا شیگان ( فامیلی میا ) هستید ؟

_ بله خودم هستم 

_ خدای من بالاخره شما را پیدا کردیم خانم شیگان همش اسم شما را زمزمه می‌کنم .

لطفا به بیمارستان چیگیان مراجعه کنید منتظرتون هستیم .

 

 

 

 

مایا باورش نمیشد میا زنده بود ولی امروز نمیتونست به کره برگردد چون باید به خانه ی مارک می رفت 

 

 

 

 

 

شب ساعت ۸ …

 

 

 

رفت و با توجه به آدرس زنگ خانه ی مارک را زد …

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این داستان ادامه دارد …

ببخشید کم بود 

ادامه اش را بعدا براتون میگذارم تا هیجانش بیشتر شود …